آخرین اخبار

بتول، تلخیِ شهرزاد را کم می‌کند

18:02:57 1395/09/03


نرگس کیانی: ناهید مسلمی این روزها بعد از گذشت 10 سال از اولین دور اجرای نمایش «ماه در آب» بار دیگر با این نمایش و با نقش لیلا مادر آی‌سودا روی صحنه رفته است. نمایشی به نویسندگی و کارگردانی محمد یعقوبی که تا روز جمعه 19 آذر هر شب ساعت 20:30 در تماشاخانه باران روی صحنه می‌رود.    مسلمی این روزها به واسطه حضور در سری دوم سریال «شهرزاد» با نقش بتول دایه فرزند شهرزاد جلوی دوربین حسن فتحی هم هست. آن‌چه در ادامه می‌خوانید گفت‌و‌گویی است با این بازیگر تئاتر، رادیو، تلویزیون و سینما. او در این مصاحبه از اولین تجربه همکاری با محمد یعقوبی در دهه 80، توانایی‌اش در ایفای نقش‌هایی با سن بالا از سال‌های دور تاکنون، بازی در نقش زنی آلزایمری در «ماه در آب»، نقش‌های کلیشه‌ای سریال‌ها برای زنان بازیگری هم سن و سال او و فیلمبرداری سری دوم «شهرزاد» گفت. می‌دانیم که «ماه در آب» سال 85 به مدت 20 شب در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت. آن زمان حضورتان در نمایشی به کارگردانی محمد یعقوبی چگونه اتفاق افتاد؟ اولین نمایشی که از محمد یعقوبی دیدم «یک دقیقه سکوت» بود که سال 1380 در سالن چهارسو مجموعه تئاتر شهر اجرا شد. زمانی که نمایش تمام شد احساسی غریب داشتم و با این که سال‌های سال از ورودم به عرصه تئاتر می‌گذشت اما به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم. گمان می‌کنم یکی از وظایف تئاتر این است که به قدری بر شما تاثیر بگذارد که تا روزها پس از دیدنش به آن فکر کنید و «یک دقیقه سکوت» این کار را با من کرد. فراموش نمی‌کنم از سالن که خارج شدم فقط به این فکر می‌کردم کاگردان این نمایش چقدر بر موضوعاتی همچون جنگ، خانواده و روابط آدم‌ها احاطه داشته است و تمام طول مسیر تا خانه را اشک ریختم. آن زمان چیزی که در دل از خدا خواستم این بود که روزی محمد یعقوبی از من برای بازی در یکی از نمایش‌هایش دعوت کند. یک یا دو ماه بعد بود که برای صحبت در مورد پیشنهاد بازی در تئاتری در مسیر حرکت به سمت محل ملاقاتم با کارگردان   دیگری بودم که دستیار محمد یعقوبی با من تماس گرفت. (با هیجان) به تنها چیزی که در آن لحظه فکر کردم این بود که ای کاش همه این قدر زود به آرزوهایشان برسند. دستیار محمد یعقوبی گفت برای بازی در «گل‌های شمعدانی» به من زنگ زده است و من همان جا قرار ملاقاتم با کارگردان دیگر را کنسل کردم و برای تمرین «گل‌های شمعدانی» که سال 1383 در سالن چهارسو مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت به گروه محمد یعقوبی پیوستم. «گل‌های شمعدانی» به من ثابت کرد محمد یعقوبی در مقام نویسنده آن‌چه در دلم می‌گذرد را می‌نویسد.
ناهید مسلمی در  صحنه‌ای از نمایش «ماه در آب» 

پس درام اجتماعی جزو سبک‌های مورد علاقه‌تان است؟ درام‌های خانوادگی و اجتماعی که رئال و به زندگی روزمره نزدیک باشند به شدت جذبم می‌کنند. بعد از بازی در سه نمایشِ «گل‌های شمعدانی»، «تنها راه ممکن» و «ماه در آب» به کارگردانی محمد یعقوبی مطمئن شدم این گونه از نمایش شیوه مورد علاقه‌ام است. اگرچه همچنان جوان هستید اما 10 سال پیش با آن که جوان‌تر از اکنون بودید پذیرفتید در «ماه در آب» مادر آیدا کیخایی باشید. شاید این انعطاف در بیان، بدن و میمیک صورت برای بازی در نقش‌هایی با سن بالا از ابتدا که با دکتر قطب‌الدین صادقی کار کردم در من شکل گرفت. اولین تئاتر حرفه‌ای من نمایش «مده آ» به کارگردانی دکتر صادقی بود که نقش دایه را بر عهده داشتم. آن زمان من 28 ساله و دایه پیرزنی حدودا 60 ساله بود. شاید این انتخاب بر این اساس صورت گرفت که من به واسطه کار در رادیو ابعاد صدایم را می‌شناختم و می‌توانستم با آن بازی کنم و صورتم نیز از این انعطاف برخوردار بود که گریم به خوبی روی آن بنشیند. هر چند چندان این اتفاق را دوست نداشتم که هنگام جوانی در نقش‌های پیر بازی کنم اما هر کسی «مده آ» را می‌دید از بازی جوانی 28 ساله در نقش پیرزنی حدودا 60 ساله راضی بود. (با خنده) هر چند که دیگر اکنون این نقش‌ها با سن خودم مطابق هستند. با شخصیت لیلا، برای نخستین بار در نقش مادری آلزایمری روی صحنه رفتید؟ بله. سال 85 نخستین باری بود که نقش مادری آلزایمری را بازی می‌کردم و برایم بسیار مهم بود این گونه افراد را از نزدیک ببینم. مادر یکی از همکارانم آلزایمر داشت و من از او اجازه گرفتم به منزلشان بروم و از نزدیک ببینمش. او مرتب به سرویس بهداشتی می‌رفت و دست‌هایش را می‌شست. در واقع به محض این که از دستشویی بیرون می‌آمد 15 ثانیه بعد فراموش می‌کرد همین الان دست‌هایش را شسته است و برای اطرافیانش بسیار تلخ بود که او چیزی به این سادگی را فراموش می‌کند. به پیشنهاد محمد یعقوبی کتابی هم در مورد این بیماری خواندم که برای نزدیک شدن به نقش بسیار کمکم کرد. اکنون با توجه به آن تجربیات و این که در طول این سال‌ها چند بار دیگر نقش بیماران آلزایمری را بر عهده داشته‌ام قطعا شخصیت کامل‌تری را روی صحنه به نمایش خواهم گذاشت. ناهید مسلمی در نمایی از سریال «شهرزاد»  پیشنهادهایی که در دنیای تصویر به شما می‌شود به اندازه پیشنهادهای تئاتر زمینه بروز توانایی‌هایتان را فراهم می‌کند؟ نه واقعا این گونه نیست. من 32 سال است که تمام زندگی‌ام را برای تئاتر گذاشته‌ام و پیشنهادهای تلویزیونی و سینمایی بسیاری را به خاطر تئاتر رد کرده‌ام. هر چند قراردهای مالی کارهای تصویری از تئاتر بسیار بهتر است اما ترجیح دادم زندگی ساده‌تری داشته باشم ولی از تئاتر که آدم‌ها و فضایش برایم بسیار مقدس هستند دور نشوم. بعد از تئاتر، رادیو می‌تواند راضیم کند اما تلویزیون هیچ گاه برایم به چنین جایگاهی نرسیده است. نمی‌توانیم انکار کنیم که سریال‌های تلویزیونی و به خصوص نقش‌های زنان به تکرار افتاده‌اند. سن من اکنون به گونه‌ای است که عموما پیشنهاد بازی در نقش مادرها، خاله‌ها و عمه‌هایی شبیه به هم را می‌گیرم اما گمان نمی‌کنم این تفاوت نقش برای جوان‌ترها هم وجود داشته باشد. به شخصه دوست دارم در نقش‌هایم کله معلق بزنم و نقش‌های سطحی نه در تئاتر، نه در رادیو، نه در تلویزیون و نه در سینما راضی‌ام نمی‌کنند. نقش‌های تلویزیونی برای بازیگرانِ زن هم سن و سال من بیش‌تر مادرهایی هستند که به خواستگاری می‌روند یا چای می‌آورند و می‌برند یا غذا می‌پزند. نقش‌هایی به شدت رو که نه بازیگر را جذب می‌کند و نه مخاطب را.     فیلمبرداری قسمت‌های مربوط به نقش بتول با بازی شما در سری دوم سریال «شهرزاد» شروع شده است؟ بله. تا به حال دو شب جلوی دوربین رفته‌ام. تاکید می‌کنم «شهرزاد» اتفاقی متفاوت با کارهای تلویزیونی است که ارتباط خوبی با مردم برقرار کرد. «شهرزاد» از هر لحاظ متفاوت است و چه از نظر فیلمنامه و چه از نظر گروه بازیگران بهترین اتفاق ممکن در آن رخ داده است. فراموش نمی‌کنم در سفری که به یکی از روستاهای چابهار داشتم مرا با نام بتول خانم صدا می‌زدند و با این نام می‌شناختندم، اتفاقی که به شدت برایم جذاب بود. بتول خانمِ «شهرزاد» از نظر شما معایبی را که برای برخی نقش‌های تلویزیونی برشمردید ندارد؟ نه. نقش بتول این گونه نیست که تنها از فرزند شهرزاد نگه‌داری کند و او را نزد پدر و مادرش ببرد و بیاورد. حسن فتحی در مقام کارگردان بسیار هوشمندانه در قسمت‌هایی از بتول استفاده کرده است که تصمیم داشته کمی فضا را شیرین کند. در فصل اول قسمت‌هایی که بتول تصمیم داشت برای از بین بردن فرزند شهرزاد در غذای او زعفران بریزد و نمی‌توانست با خود کنار بیاید که این کار را انجام دهد یا نه موجب عمق بخشیدن به این شخصیت شد. بلند یا کوتاه بودن نقش به هیچ عنوان برای من اهمیت ندارد و آن‌چه برایم مهم است این است که نقش بتواند مخاطب را قلقلک دهد و او را با خود همراه کند. بتول نیز اگرچه مدت طولانی جلوی دوربین حضور ندارد اما با طنزی که در شخصیتش وجود دارد از تلخی بار درام کم می‌کند و همان صحنه کوچک زعفران ریختن نیز به او عمق بخشید و از تبدیلش به نقش‌های کلیشه‌ای سریال‌های تلویزیونی جلوگیری کرد. 58242  


تله سینما

خبرآنلاین

عناوین تصادفی