آخرین اخبار

بارها گفته‌ام فیلمم وارد مناسبات کارگری نمی‌شود/ عشق در میزانسن

18:30:54 1394/05/21


خبرگزاری مهر - گروه هنر: فیلم سینمایی «خداحافظی طولانی» نهمین فیلم سینمایی بلند فرزاد موتمن این روزها در گروه سینمایی اریکه ایرانیان اکران است. این فیلم سینمایی در جشنواره سی و سومین فیلم فجر موفق شد دو سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای سعید آقاخانی و بهترین طراحی لباس برای جهانگیر میرزاجانی را از آن خود کند و مورد توجه منتقدان و علاقمندان به سینما نیز قرار گیرد.

در ایام جشنواره فیلم فجر با فرزاد موتمن درباره چگونگی ساخته شده این فیلم سینمایی، انتخاب بازیگران، دلایل انتخاب این فیلمنامه برای ساخت و ... صحبت کردیم اما به بهانه اکران «خداحافظی طولانی» همراه با موتمن با دیگر عوامل این فیلم سینمایی نیز به بحث و گفتگو نشستیم. در نشست پیش رو علاوه بر فرزاد موتمن، میزبان علی حضرتی تهیه کننده و سرمایه گذار فیلم، سعید آقاخانی بازیگر و جهانگیر میرزاجانی طراح لباس فیلم نیز بودیم.

در بخش ابتدایی این نشست فرزاد موتمن درباره انتقادهایی که به نگاه روشنفکرانه فیلم نسبت به قشر کارگر می شود، پرداخت موجز و مینیمال درباره روند داستانی فیلم و زندگی یحیی شخصیت اصلی مرد داستان، پروسه اکران فیلم هایی چون «خداحافظی طولانی» و مثال هایی از فیلم های شناخته شده ای که به مشکلات صنف کارگری اشاره داشته و مقایسه آنها با این فیلم و روایت عاشقانه ای که در «خداحافظی طولانی» با آن روبرو هستیم، صحبت کرد.

علی حضرتی نیز از اولین تجربه تهیه کنندگی اش و اینکه علاقمند به ساخت چه آثاری در سینما است، صحبت کرد و درباره همکاری با فرزاد موتمن و تجربه ای موفقی که در تولید این فیلم به دست آورده است، گفت.

حضرتی در بخش دیگری از صحبت هایش به روند اکران فیلم و فروش به نسبت راضی کننده آن پرداخت اما در ادامه عنوان کرد مشکل از جایی شروع می شود که سینماهایی که در اختیار فیلم هایی چون «خداحافظی طولانی» قرار می گیرند محدود هستند چون سینمادارها یا فیلم های گیشه ای و تجاری تر را انتخاب می کنند یا فیلم هایی که در بخش دولتی تولید شده اند.

این فیلم داستان يحیی است که یکسال را در زندان به سر برده و به تازگی از اتهام قتلی جنجالی تبرئه شده است اما جامعه کارگری که در آن زندگی می کند پذیرای او نیستند. یحیی که رابطه عاشقانه ای با همسرش ماهرو دارد سعی می کند از محیط خشن کارخانه و فضای بیرون به خانه کوچکش پناه ببرد ولی بعد از گذشت مدتی به نظر می رسد در خانه یحیی نیز همه چیز بر وفق مراد نیست و روابط و اتفاقات آنطور که مخاطب انتظارش را دارد پیش نمی رود. با ورود طلعت به کارخانه، یحیی درگیر یک رابطه عاطفی با او شده و کم کم طلعت جایگزین عشق قبلی یحیی، ماهرو می شود او در عین حال باید برای تداوم عشق و زندگی اش بر بحران هایی که پیش رو دارد، غلبه کند.   

در بخش اول از این نشست با ما همرا باشید:

*آقای حضرتی شما پیش از ورودتان به سینما در عرصه تئاتر نیز فعالیت هایی داشتید. از دلایل حضورتان در سینما و تهیه فیلمی مثل «خداحافظی طولانی» بگویید.

علی حضرتی در نشست بررسی فیلم خداحافظی طولانی

علی حضرتی: دلیل حضورم در تئاتر علاقه شخصی بود و اینکه تحصیلاتم نیز در زمینه تئاتر بوده است. البته هنوز هم به تئاتر علاقمندم و اگر باز نمایشی باشد که مرا جذب کند دوباره در تئاتر فعالیت خواهم داشت. البته قبل از «خداحافظی طولانی» فیلمی کوتاه کار کردم تا خودم را محک بزنم و ببینم چقدر می توانم در این عرصه کار کنم و با این فضا کنار بیایم. این فیلم کوتاه «صبح روز بعد» نام داشت که در جشنواره های مختلف داخلی و خارجی شرکت کرد و خوشبختانه خوب هم دیده شد.

بعد از آن با اصغر عبدالهی روی طرح فیلمنامه های مختلف کار کردیم که نهایت به سناریو «دلم را به خاک نسپار» که همان «خداحافظی طولانی» الان است، رسیدیم. چند ماهی روی فیلمنامه متمرکز بودیم و به اصطلاح آن را چکش کاری کردیم تا بعد از یک سال که می خواستیم سناریو را به مرحله اجرایی برسانیم گزینه های کارگردانی مان را لیست کردیم که اولین نفر لیستمان هم فرزاد موتمن بود و خوشبختانه توانستیم با او به توافق برسیم. با آقای موتمن در مسیر اجرایی کار و فضای کلی فیلم و فیلمنامه همراه و هم نظر بودیم و خوشبختانه همه چیز خوب پیش رفت و وارد مرحله پیش تولید و تولید شدیم.

برای من که این فیلم اولین تجربه تهیه کنندگی ام در سینما بود تجربه بسیار خوبی رقم خورد. شاید از بیرون فیلم گیشه ای و تجاری صرف نساخته باشیم اما فیلم یک تجربه ای بود که همه ابعاد را در بر می گرفت. هم از لحاظ محتوایی و هم تجربه تولیدی کار بسیار خوبی بود و در راس گروه هم فرزاد موتمن قرار داشت که خیلی چیزها از او یاد گرفتم. همچنین گروه جلوی دوربین یکدست و همدلی داشتیم و تیم پشت دوربین حرفه ای هم در اختیارمان بود که در نهایت یک Team work واقعی شکل گرفت که بسیار از نتیجه کار راضی ام.

*تا امروز از پروسه اکران فیلم راضی هستید؟

حضرتی: اکران یک فیلم را باید با توجه به ویژگی ها و محتوای همان فیلم مورد بررسی قرار داد. نباید صرفا به اعداد و ارقام توجه کرد بلکه درست این است که هر فیلم را با توجه به سبک محتوایی و نوع مخاطبی که در بر می گیرد، بسنجیم. خوشبختانه تا امروز نسبت به تعداد سینماهایی که فیلم را نمایش می دهند از فروشش راضی هستم اما مشکل از جایی شروع می شود که سینماهایی که در اختیار فیلم هایی چون «خداحافظی طولانی» قرار می گیرند محدود هستند چون سینمادارها یا فیلم های گیشه ای و تجاری تر را انتخاب می کنند یا فیلم هایی که در بخش دولتی تولید شده اند.

فرزاد موتمن در نشست بررسی فیلم خداحافظی طولانی

* در حال حاضر چند سینما در اختیار این فیلم قرار گرفته است؟

حضرتی: به تازگی ۹ شهرستان به جمع اکران‌کننده های فیلم اضافه شده است. قبلا نیز ۱۱ سینما در تهران در اختیار داشتیم و دو سینما در مشهد که جمعا می شوند ۲۲ سینما. به نسبت سینماهایی که در اختیار داریم فروش راضی‌کننده بوده و خوشبختانه بازخوردهای خوبی نیز از مخاطبان گرفته ایم اما طبیعتا فروش فیلم به نسبت فیلمی که مثلا ۱۰۰ سینما در اختیار دارد کمتر است.

فرزاد موتمن: البته به نظرم به نفع فیلم هایی مثل «خداحافظی طولانی» است که اکرانشان محدودتر باشد و سینماهای کمتری در اختیار داشته باشند به شرطی که مدت اکران زیادتری در اختیارشان قرار گیرد. در حال حاضر گزارش هایی که به دست ما می رسد حاکی از این است که تقریبا سالن های نمایش دهنده فیلم پر می روند اما چون سینماهای کمتری در اختیارمان است آمار فروش زیاد بالایی نداریم. بنابراین این خطر هم وجود دارد که مثلا اگر تعداد سینماهایمان در تهران به ۲۰ عدد برسد با ریزش مخاطب روبرو شویم. پس این استراتژی درست است در صورتی که این نوع فیلم ها بتوانند مدت زیادتری روی پرده باقی بمانند.

*در برخی انتقادهایی که نسبت به فیلم می شود این نکته مطرح شده که فیلم شما از دیدگاه روشنفکرانه به زندگی کارگران نگاه می کند. به این مفهوم که انتخاب قاب دوربین، لحن دیالوگ ها و نوع میزانسن و زوایای دوربین مواجهه ای روشنفکرانه با طبقه کارگری است و کارگردان در موقعیت دوری نسبت به کاراکترها قرار داشته و این عاشقانه کارگری را به تصویر درآورده است. در حالی که در گفتگویی که در زمان نمایش فیلم در جشنواره داشتیم به این نکته اشاره کردید که با فضای کارگری و صنعتی غریبه نیستید و حتی در این محیط کار هم کرده‌اید.

فرزاد موتمن: من تا امروز تنها ۲ یادداشت با چنین مضمونی دیدم که یکی از آنها متعلق به مسعود فراستی بود. معتقدم مسعود فراستی منتقد خیلی خوبی است و به خوبی سینما را می‌شناسد اما یادداشتی که نوشته به قدری شلخته بود و جملات نامفهومی داشت که به نظرم آمد فیلم را خوب ندیده است. او در این یادداشت تمام اصرارش بر این است که این فیلم «کارگری» نیست و دلیلی هم برای این ادعا نمی آورد و فقط می گوید فیلم کارگری نیست. خب من بارها توضیح داده ام که کاراکترهای «خداحافظی طولانی» از طبقه کارگر هستند اما این فیلم، اثری درباره مسایل کارگری نیست بلکه فیلمی عشقی است.

یادداشت دیگری هم در خبرگزاری نسیم دیدم که در آن نوشته بود این فیلم اگرچه فیلمی کارگری است اما فیلمساز خیلی فرمالیست به مساله نگاه کرده و همین امر باعث شده ما به مسایل کارگری نزدیک شویم. این فیلم اصلا قرار نیست به مسایل کارگری بپردازد چون فیلم های کارگری فیلم هایی هستند که در آن اساسا خواسته ها و مشکلات صنفی طبقه کارگر مطرح می شود. این فیلم ها در سینمای ما و جامعه، محلی از اعراب ندارند و اصلا امکان ساختشان وجود ندارد. اگر بخواهیم نمونه های آن طرفی را مثال بیاوریم می توانیم به فیلم هایی چون «همه چیز رو به راهه» از ژان لوک گدار و ژان پیر گورن، «طبقه کارگر به بهشت می روند» از الیو پتری و از فیلم های آمریکایی از فیلم «نورما دی» مارتین ریت که اتفاقا درباره کارگران کارخانه نساجی است، نام برد. در این فیلم ها مشخصات دقیق صنفی طبقه کارگر مطرح می شود.

نشست بررسی فیلم خداحافظی طولانی

ولی «خداحافظی طولانی» یک فیلم عشقی است که کاراکتر آن کارگر کارخانه است. چه کسی می گوید کارگر کارخانه حتما باید فرد خشنی باشد و داد بزند. کارگر کارخانه ای که یک سال زندان رفته و همه محیط اطرافش نسبت به او نگاهی خصمانه دارند اتفاقا سکوت می کند. نهایتا به نظر می آید او مسیر را خیلی درست می رود. برخی منتقدان ابتدا در ذهنشان چیزهایی را می چینند و وقتی می بینند فیلم منطبق بر چیزی که آنها در ذهنشان دارند نیست به آن حمله می کنند. مثلا در یادداشت آقای فراستی این نکته مطرح شده بود که یحیی و طلعت در محیط کارخانه به جای کار کردن دارند نظربازی می کنند. اصلا قرار نیست ما جزئیات تولیدات کارخانه را ببینیم بلکه لحظاتی را که می خواهیم، نشان می دهیم.

 منتقد باید به این نکته توجه کند که «خداحافظی طولانی» یک فیلم مینیمال است در نتیجه مخاطب لحظاتی از یک قصه را می بیند. اتفاقات فیلم در طول چند ماه رخ می دهد و ما خیلی از رخدادها را حذف می کنیم و تنها قسمت های از آن را که لازم است باقی می گذاریم. این ویژگی مینیمال است. ما داریم درباره شکل گیری عشق در یک محیط کارگری حرف می زنیم پس قرار نیست شاهد جزئیات تولید پارچه باشیم.

 اتفاقا چنین منتقدانی هستند که محیط کارگری را نمی شناسند چون اگر با این محیط آشنا بودند این ایراد را می گرفتند که چرا زن و مرد دارند در کنار هم در محیط کارخانه کار می کنند چون در ایران زن و مرد در محیط کارخانه جدا از هم هستند. ما اینجا یک تحریف انجام دادیم اما تحریفمان به نفع درام فیلم است، اگر این کار را نمی کردیم که قصه فیلم راه نمی افتاد. در عالم واقع سالن زن ها و مردها از هم جدا است و اصلا امکان چنین نظربازی هایی وجود ندارد پس کاش به این نکته اشاره می کردند.

*در «خداحافظی طولانی» ندادن بخشی از اطلاعات درباره شخصیت ها ویژگی مینیمال بودن فیلم است. به نظر می رسد حذف این اطلاعات از علایق خودتان هم بوده چون در آثار قبلی تان هم شاهدش بودیم. حتی جایی که قرار است به طلعت نزدیک شویم و داستان زندگی اش را بشنویم قطاری عبور می کند و مانع شنیدن صحبت های او می شود. آیا تمام حذف هایی که در فیلم صورت گرفته در جهت وفاداری به مینیمالی بودن داستان است؟ در صورتی که تا نیمه های فیلم از زندگی یحیی نیز اطلاعات درستی در دست نداریم و حتی برخی مخاطبان تا نیمه های فیلم متوجه خیالی بودن حضور ماهرو هم نمی شوند.

موتمن: این ویژگی در فیلمنامه وجود داشت چون آقای عبدالهی اصرار داشته که داستانش را بسیار سرراست روایت کند و روی پلات اصلی متمرکز باشد به همین دلیل پیرنگ های فرعی در داستان وجود ندارد و حتی صحنه درگیری طلعت جلو مینی‌بوس را ما خودمان با اجازه آقای عبدالهی به فیلم اضافه کردیم و گفتیم بگذار مخاطب ببیند طلعت به چه دلیل سوار مینی بوس نمی شود.

نویسنده می‌خواسته روی خط اصلی قصه متمرکز باشد و تمام چیزهای فرعی دیگر از ما دور شود. این فرم به نویسنده اجازه می داده که ماهرو را بسازد چون اگر می خواست به خیلی از جزئیات بپردازد آن وقت کاراکتر ماهرو دچار مشکل می شد. ما هم با همان شیوه نویسنده جلو رفتیم و تنها به برخی اتفاقات که در گذشته رخ داده اشاره کردیم چون ضروری نیستند. حتی صحنه بیمارستان که خیلی مهم به نظر می رسد کوتاه برگزار می شود چون باز هم از نظر نویسنده قصه اصلی، این نیست. قصه اصلی عشقی است که شکل می گیرد و این عشق باعث می شود یحیی کم کم از فضای آمیخته با وهمی که در آن قرار دارد، بیرون بیاید.

فرزاد موتمن در نشست بررسی فیلم خداحافظی طولانی

*با وجود عشقی که بین یحیی و طلعت در نیمه دوم فیلم رقم می خورد، معتقدم در نیمه ابتدایی فیلم ارتباط حسی و عاطفی یحیی و ماهرو عاشقانه تر است. زوایای دوربین، سکوتی که در صحنه جاریست و مکثی که بر چهره ماهرو می شود این عشق را اثیری به تصویر می کشد.

موتمن: طبیعتا عشق یحیی و طلعت زمینی تر است اما خود من شخصا معتقدم صحنه های کنار جاده و جلو کارخانه قلب فیلم است. اینها صحنه های اصلی فیلم هستند این صحنه ها جایی است که ما عشق را نشان می دهیم. دو نفر نمی توانند به دلایلی سوار سرویس کارخانه شوند و در جاده ای در یک مسیر قرار می گیرند ابتدا با فاصله از هم می ایستند. بعد مرد می خواهد به طرف زن حرکت کند که وانت پدر دختر می رسد. در صحنه ای دیگر مرد عقب وانت سوار می شود و مرد و زن در یک زاویه ۹۰ درجه با هم قرار می گیرند. در مرحله بعد این دو در تاکسی کنار هم قرار می گیرند و شانه به شانه هم می نشینند و در صحنه «درایزن» نزدیک هم می نشینند، در چشم هم نگاه می کنند و رازهایشان را به هم می گویند. این یعنی نزدیک شدن. این صحنه ها هستند که من به عنوان کارگردان برایشان گرافیک و طراحی دارم.

برای خود من این صحنه ها خیلی مهم و جذاب است. چنان که در فیلم «شب های روشن» صحنه های مهم صحنه هایی است که زن و مرد به محل قرار می روند و در انتظار آمدن معشوق زن هستند اما می بینیم که در طول این ۴ شب فاصله آنها از هم مدام کمتر می شود. معتقدم همیشه باید عشق را در فیلم ها نشان دهیم. همیشه روی این نکته تاکید داشته ام چون در فیلم های ما نهایت نشان دادن عشق به این شکل است که کسی یک زمانی به کسی دیگر گفته دوستت دارم، اما من می گویم حتما باید عشق را در میزانسن نشان دهیم که هم در «خداحافظی طولانی» و هم «شب های روشن» این مساله وجود داشته است. در واقع یکی از دلایلی که من را به ساخت «خداحافظی طولانی» ترغیب کرد همین صحنه های دو نفره جلو کارخانه بود.

ادامه دارد...



تله سینما

خبرگزاری مهر

عناوین تصادفی